loading...
یک دنیا اس ام اس و سرگرمی
پیام مدیر سایت
سارا هستم 19 ساله از کیش پیش دانشگاهی رو تازه تمام کردم الانم پشت کنکوریم لطفاً نظراتتون رو بدید ممنون

https://rozup.ir/up/jokkhand/sara.png
                                                              

وضعیت یاهو

sara joon بازدید : 5 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

رفتم سم بخرم واسه سوسک یارو میگه میخواین سریع بمیره؟
گفتم پَ نَ پَ میخوام شکنجش کنم ازش اعتراف بگیرم.......................................!
اگه تو خونتون سوسک ندارین بده لایکو ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

sara joon بازدید : 69 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

عاغا جونم براتون بگه ما یه رفیقی داریم...البته رفیق ک ن...همکلاسیمه... خیلی بی مزس!!! هرچی دبیر میگه این یه چیزی میپرونه!
یه بار دبیر گف خب بریم درس 16 رو شرو کنیم...این یارو گف پ ن پ...درس 17!!!!
عاخه من به این چی بگم؟؟؟
بی مزه ترین پ ن پ ای بود ک شنفتم... عاغا تورو خدا لایک کنید فک نکنم تهنام!!!
لایک نکین فک میکنم بیامزه بود!!!

sara joon بازدید : 17 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

امروز رفتم حمام به مامانم گفتم مامان مسواکمو میدی بهم گفت میخوای مسواک بزنی?
گفتم اره...
مسواکو اورد گفتم مامان پس خمیر دندون?
میگه میخوای خمیر دندون بزاری رو مسواک?میگم اره خوب..
.تموم که شد گفتم مامان مسواکو از دستم میگیری!!?میگه مسواک زدی پسرم?گفتم بله ......مامانم:خاک تو سرت!!! دلم خوشه پسر بزرگ کردم خنگول سه بار بهت فرصت پ ن پ دادم خوب چرا استفاده نمیکنی????
من:oooo
مادرم:%%%%
سازمان حمایت از پ ن پ:@@@@
بازم من:0oooooo
خود پ ن پ:))))))))))

sara joon بازدید : 70 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

با دوستم داشتم از خیابون رد می شدم بش گفتم بیا از خط عابر پیاده بریم .رسیدیم به خط عابر پیاده گفت این خط عابر پیاده است؟؟؟
گفتم پ ن پ شهرداری برای زیبایی طرح گور خر رو خیابون ها میزنه!!!

sara joon بازدید : 17 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

رفتم نونوایی گفتم نیم کیلو خمیر بده.
گفته: خمیر نون؟
گفتم:پ نه پ خمیر دندون.برای دندونام می خوام.(مثلا اگه من نمی گفتم خمیر دندون برای دندونه شما فکر می کردین برای مو های سره؟)
لطفا بلایکید.

sara joon بازدید : 8 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

رفتم یه موسسه مالی اعتباری یه چک برگشتی مشتری که بهم پول داده بود رو بگیرم . بعد از یه ساعت پرسشو پاسخ و امضاء میپرسه چک و بدم ؟؟؟
تو چشاش نیگا کردو گقتم پ ن پ منتظرم کارت تموم شه با هم بریم ددر ...

sara joon بازدید : 64 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

با دوستم رفته بودیم دنبال کار ی شیرنی پزی بود همکار میخواستن رفتیم تو شرایطش رو بپرسیم یارو گفت تا حالا کار کردی؟
گفتم نه فروشنده بودم ولی تو قنادی کار نکردم
گفت نه کلاً تاحالا کارکردی جائی؟؟؟؟؟؟؟؟
گفتم پَـــ نَـــ پَـــ این دوستم 5 دیقه پیش از تو تخم مرغ شانسی درم آورده و بهم زندگی داده شما هم اگه بهم کار بدین رکورد پینوکیو رو میزنم

sara joon بازدید : 6 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

رفتم مخابراط میگم می خام ترافیکم رو نامحدو کنم.
می گه می خای چی کار می خای دانلود کنی.
می گم پ ن پ می خام بزارمش لب تاخچه وقتی مهمون می یاد بگن این ها هم نامحدود دارن

sara joon بازدید : 15 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

بچه تازه به دنیا اومده و از بیمارستان آوردیم خونه خوابیده ، فامیلمون اومده میگه آخی خوابه ؟؟؟

میگم پَ نَ پَ زدیمش تو شارژ ! دکترا گفتن ۷ – ۸ ساعت اول خوب بزارین شارژ بشه بعد ازش استفاده کنین وگرنه خوب گریه نمیکنه !

sara joon بازدید : 6 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

داور یه بازی فوتبال بودم ، یارو از پشت یه تکل زد و پای یارو رو قلم کرد.
بهش کارت قرمز دادم.
داد می زنه:کارت قرمزهههههههههههههههههه؟
میگم:پـ نـ پـ کارت عروسی دختر عممه گفتم بیای دور هم شاد باشیم!!!!!!!

sara joon بازدید : 64 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

چند سال پیش که تازه بابام پیکانو فرخت ویه سمند خریده بود همون اول کاری در ماشینو درست نبسته بود این "زنه" توی کامپیوتر ماشین بلند شد گفت درب ماشین باز است .
چشتون روز بد نبینه اینو که گفت بابام لنگشو به همراه کفش و سایر مخلفات ،از زیر فرمون دراورد کرد توی حلقم . گفتمش چته بابا؟
گفت : پسره ی ناشی دیدی حواستو ندادی اینا چه کلاهی گذاشتن سرمون .
منم که تازه داشتم تاثیرات کفش پدرو توی صورتم احساس میکردم با مظلومیت گفتمش چه کلاهی ؟
گفت : مگه نمی بینی یه سمند ماده بهمون قالب کردن . مگه صدای ماشینو موقعی که حرف میزد نشنیدی صدای یه زن بود . مگه من سمند نر نمیخواستم

sara joon بازدید : 72 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

اقا هيچي.....
شب ميخواستيم بخوابيم بعد بابام گير داده بود به خواهرم كه كولر رو خاموش كن.هي بابام ميگفت خاموشش كن،هي من ميگفتم نه خاموش نكن:))))))
خلاصه خواهرم گير كرده بود،اخرشم به حرف بابام گوش كرد و خاموشش كرد.
بعدش اومدم از خواهرم بپرسم: ميخواي بخوابي؟
يهو گفتم :خاموش ميشي؟

sara joon بازدید : 3 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

داشتیم از مهمونی برمیگشتیم،یهو مامانم جیغ زد :دور بزن، ما همه :O ، نیگا کردیم دیدیم یه جفت دمپایی پلاستیکی سبز ازین سوراخ دارا پاشه،نگو خانوم کفشا خودشو گذاشته خونه فامیلمون اینارو پوشیده خوش و خرم سوار ماشین شده، هیچی دیگه داداشم کف ماشین پخش شده بود منم که نگم بهتره بابامم داشت به آینده ی زندگیش فک می کرد

sara joon بازدید : 8 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

مامانم داش با خالم صحبت میکرد:
خالم : این برنامه ی پرتغالو امروز دیدی؟عروس و داماده رو آورده بودن؟
من : خاله برنامه ی پرتغال چی چیه دیگه؟؟؟
خالم: همین برنامه هه هست اسمش نمیدونم پرتغاله تامسونه چیه.اولش عکس پرتغال میاد!!
من : خخخخخخخ پرتغال!!خاله پرتغال چیه!؟احیانَن اون اسمش ویتامین ث نیس؟^_^
مامان بنده : هاهاهاهاها فریبا عجب سوتی ای دادیا!!همین پسره علی ریا مجریشه:))
اصن حال من درون لحظه قابل توصیف نیست!!!
فک و فامیله داریم؟

sara joon بازدید : 65 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

کنار خیابون جلوی خونمون یه جدول هست که ماشینا رو کنارش پارک می کنند. چن وقت پیش با بابام از بیرون اومدیم من راننده بودم اومدم ماشینو خیلی نزدیک جدول پارک کردم . خلاصه گذشت تا دیروز صبح نشسته بودم سیر میکردم توی 4جوک که زنگ خونه به صدا درومد . یعنی کی میتونه باشه ؟ آغا جواب دادم دیدم داره یه صدای نامفهومی میاد توی گوشم . شبیه فحش بود . ترسیدم . گفتم نرم بیرون . خلاصه به هر مصیبتی بود بر ترس غلبه کردم و رفتم بیرون تا درو باز کردم دیدم بابام میگه :پسره احمق دیدی چی کار کردی ؟ ببین من ماشینو کوبوندمش توی جدول . گفتمش : خپ پدر من تو ماشینو مالیدی تقصیر من چیه . میگه : اخه تو که نزدیک جدول پارک کردی منم خواستم از تو یاد بگیرم زدم ماشینو توش .
برید با این منطق حال کنید
من دیگه حرفی ندارم

sara joon بازدید : 65 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

یعنی بگم خدا چیکارت نکنه abas با این فانتزیات.....لا مصب اگه من یه ثانیه از عمرم باقی مونده باشه میام حالتو میگیرم...خو لعنتی من اسهال دارم اگه میخای مطلب بذاری،دو روز قبلش بگو که من نیام دیگه ...از بس که خندیدم کل خونرو بوی گند کصافت برداشته خفه شدیم بابا...
لایک===آره عباس با ماهم همین کارو کرده در ب در دنبالشیم

sara joon بازدید : 21 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

اقا مامان و باباي من خعععلي باحالن....ميگي نه؟؟پس بخون :p
سر ميز،بابا و مامانم داشتن حرف ميزدن....واضح تر بگم بابام حرف ميزد واسه مامانم،منم مثه دكتراي فرصت طلب داشتم غذا هاپولي ميكردم:))))))
خلاصه هيچي....بابام حرفاش تموم شد،برگشت به مامانم گفت:خب حالا حرفات تموم شد؟
حالا جالب اينجاس كه مامانم گفت:بله!!!!!
بابام؛)
مامانم:)))))))
اينجانب(0_o)
شخص هاپولي كننده :|
نكته قابل ملاحظه:من دكتر نيستم ١٥ سالمه دوستان....نگيد چه مغروره ها!!!!

sara joon بازدید : 19 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

ديشب عكساي قديمي رو در آورده بوديم داشتيم نگا ميكرديم، آجيم برگشته ميگه اعتراف ميكنم بچه كه بودم عكس زن هاي خوشكل فاميلو ميبردم مدرسه به بچه ها ميگفتم اين عكس بچگيا منه، حالا طرف تو اون عكس سنش حداقل 21ي بوده، نه خدايييش شمام از اين خواهراي نخبه دارين تو خونه؟

sara joon بازدید : 70 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

سلام چطورید؟(خو چیه سلام بکنیم میگن خودشیرینی سلام نکنیم میگن بی ادبی!!)
تا قبل از اینکه عضو4جوک بشم واسم مهم نبود اما وقتی عضو شدم دیدم بچه ها پست گذاشتن که نکنه ما پرورشگاهی هستیم منم واسم سوال شده نکنه منم پرورشگاهی باشم؟
دیروز به بابام میگم بابا بریم پارکی جایی حوصلم سر رفته..میگه پاشو گمشو سر درست یه نمره کم بگیری با کمربند سیاه و کبودت میکنم... یهو داداشم (عضو4جوکه <علیرضا77* گودزیلای شماره 1خانواده>در همون لحظه اومده میگه بابایی بریم پارک
بابام گف:آررررره پسرم!پاشو پاشو لباس بپوش بریم...بدو باباجون
الان واسم چن تا سوال متعدد پیش اومده:
1)-آیا من سر راهی یا تو جوبی یا پرورشگاهی ام؟؟؟؟؟؟؟؟؟
2)-عایا پدر و مادر واقعی من کجای دنیا اند که نمیان سراغم؟؟؟؟؟؟؟
توروخدا لایک کنید در غیاب پدر و مادر واقعیم غریبی نکنم و زیاد احساس تنهایی نکنم
کککککککککککککککککککککککمممممممممممممممککککککککککککککککککککککک!!!

sara joon بازدید : 20 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﺧﺘﺮﺵ (ﺳﺎﻝ ﺍﻭﻝ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻫﻪ) ﯾﻪ ﭘﺮﺍﯾﺪ ﺯﺩﻩ ﺑﻪ ﺍﺳﻤﺶ ﺑﻌﺪﺷﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﯾﻪ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﻣﯿﮕﺮﺩﻩ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺑﺨﺮﻩ ،ﺣﺎﻻ ﺍﯾﻨﺎ ﺑﻤﺎﻧﺪ .ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﮕﻪ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺩﻭﺭﻭﺯ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺘﺖ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﯿﺸﻪ ﺍﮔﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﭘﻮﻟﺸﻮ ﺑﺪﻩ ﻭﺍﺳﺖ ﺗﻤﺪﯾﺪ ﮐﻨﻢ .
ﺁﺧﻪ ﭘﺪﺭ ﻣﻦ ﺩﺭﺩ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻭ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﺑﺮﺍﻡ ﮐﻤﻪ ؟ ﺍﯾﻨﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﮐﺠﺎﯼ ﺩﻟﻢ ﺑﺰﺍﺭﻡ ؟؟

ﻻﯾﮏ=ﻫﻤﺪﺭﺩﺍﯼ ﻣﻦ ﮐﯿﺎﻥ؟؟؟؟

sara joon بازدید : 14 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

عاغا 1بار رفته بودیم باغ من رفتم بالای درخت توت بخورم دختر خالمم بود نیومد بالا گفت چندتا توت برام بنداز پایین منم گفتم دهنتو باز کن تا بندازم توش حالا من پاهام بالای درخت بود بالاتنم اویزون داشتم توت هم میخوردم چشمتون روز بد نبینه کل محتویات دهنم خالی شد تو دهن دختر خالم دیگه حالو روز بدبختو خودتون تصور کنید دیگه درخت ریشش هم از بین رفت از بس درخت گاز زدم
خدایی دختر خالس دختر خالم داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

sara joon بازدید : 69 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

سلام ب همگی
اقا من یه عمو دارم 30 سالشه ازینایی که از جوونیش همه رو دست میندازه و مردم به طرف میخندن
بابامم یه پسر عمو داره که 6 سال پیش وقتی از داهات اومد تهران بنــــــــــده خدا از شانسش افتاد تو کارگاه عموم و با اون همکار شد...چشتون روز بد نبینه مثل پسر عموی بابام خخخخ
این بنده خدا صداش یخورده بم بود...مثل داریوش..برگشته به عموم تو کارگاه گفته اقا چیکارکنم درست شه؟؟
عموم گفته ببین دوای دردت پیش منه هر روز صبح ناشتا یه شیشه سس سفید خالی خالی میخوری تا یه ماه خخخخخ
اقا این بنده خداهم ســــــــاده...هرروز میخورده...بعد یکی دوهفته صاحبکارشون اینو صبح کله سحر درحال سس سفید سرکشیدن دیده و "بقیش بماند"خخخخخ
اصلـــــــــــــــــــــا یه وضعی بقــــــــــران باورتون نمیشه هرروز یه شیشه سس سفید میخورده الان پیش عموم حرف میزنه عموم بهش میگه بگم؟؟؟بگم؟؟؟؟؟؟
خخخ
خداوکیلی سرم رو با شامپو تخم مرغ صحت بشورن اگه دروغ بگم خخخخخخخ
فـــــــــــک و فـــــــــــامیله داریم؟:)))))))))

sara joon بازدید : 23 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

امروز صبح تا چشمامو باز کردم دیدم صورته گودزیلامون(خواهر زاده گرامی) به شکله علامت؟؟تو فاصله ی یه سانتیم ذل(زل.ضل. ظل...وااااای)زده بهم عین چی پریدم هوا بش میگم عزیزم ترسیدم اینجا چیکار میکنی؟ میدونید چی گفت نه مییییییییدونید:(( با کمال خونسردی برگشته بهم میگه خب تا حالا یه خوکه خواب ندیدم خاله خوکه جون!!! منم گفتم باشه حالا که من خوکم الان میخورمت (کاش لال میشدم)حالا زده زیره گریه وجییییغ بنفشو انواع رنگارو سر داده که خاله خوکی میخواد منو بخوره ینی من اینقد وحشت ناکم؟؟؟نه جدا؟نه اصن من کجا شبیه خوکم اخه:((
تازه خواهرم چنان به التماس دراورد منو براش که بییییییییا وببین
در اون لحظه چنان بغضی گرفت گلومو که اگه شکسته عشقی میخوردم اونطوری نمیشدم والاو!!


لایک=بدبخت چه میکشی از این ابر گودزیلا؟ بیچاره

درباره ما
سارا هستم 19 ساله از کیش پیش دانشگاهی رو تازه تمام کردم الانم پشت کنکوریم لطفاً نظراتتون رو بدید ممنون sara_m20m@yahoo.com
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 35
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 11
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 9
  • بازدید ماه : 9
  • بازدید سال : 14
  • بازدید کلی : 1,702
  • کدهای اختصاصی